زمینههای تهاجم فرهنگی در افغانستان تا حدود زیادی مهیا شده است و کشورهای غربی تلاش میکنند تا از این فرصت بهترین استفاده را ببرند.
تحلیلگران افغانستان معتقدند افغانستان ازجمله کشورهایی است که به دلیل بحرانهای مختلف، زمینههای تهاجم فرهنگی در آن تا حدود زیادی مهیا شده و کشورهای غربی تلاش میکنند تا از این فرصت بهترین استفاده را ببرند و این مسأله کاملاً ملموس است که فرهنگ غربی با فرهنگ سنتی و دینی مردم افغانستان تناقض دارد.
به گفته این صاحب نظران یکی از ابزارهای کشورهای سلطه گر برای دستیابی به اهداف سلطه طلبانه شان، تهاجم فرهنگی است و کشورهای غربی سعی دارند تا با این حربه و با نشانه رفتن باورها و سنتهای دینی و اسلامی زمینههای سلطه و استعمار خود را فراهم نمایند.
دانشمندان تعاریف متعددی را برای فرهنگ ارائه دادهاند که به نظر من بهترین تعریف، تعریفی است (تریاندس) در کتاب (فرهنگ و رفتار اجتماعی) ارائه میدهد. وی فرهنگ را جنبههای انسان ساخته محیط میداند. لذا جنبههای انسان ساخته محیط نیز جنبههای مادی و معنوی را در بر میگیرد. جنبههای مادی مثل ساختمان، راه و... که ملموس هستند. جنبههای معنوی باورها و اعتقادات تمدن و... است.
براساس این تعریف از فرهنگ، تهاجم فرهنگی را میتوان به این صورت تعریف کرد که فرهنگ مهاجم برای حمله و تخریب باورهای مادی و معنوی فرهنگ دیگر جهت استحاله و جایگزین کردن فرهنگ و ارزشها و باورهای خود تلاش میکند.
بحث سیاست گذاری فرهنگی به معنی تدبیر امور و مشی گذاری امور در مباحث فرهنگی و هنرهای هفتگانه بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای غربی بطور ویژه در فرانسه تقریبا دهه ۶۰ مطرح شد.
تهاجم فرهنگی امریکایی بعد از جنگ جهانی یعنی زمانیکه امریکاییها در قالب قدرت نرم و سخت مدیریت جهان را از لحاظ اقتصادی و سیاسی به دست میگیرند، شروع شد.
سه نگرش در مقابل فرهنگ مهاجم غرب به رهبری امریکا (لیبرال دموکراسی) در دنیا شکل گرفته است.
نگرش اول: صاحبان این نگرش معتقد هستند که نمی توانند با فرهنگ مهاجم مقابله کنند. کشورهایی در جهان وجود دارد که به لحاظ تمدنی، هویتی و تاریخی خیلی کشورهای غنی و با اصل و ریشهای محسوب نمی شوند؛ مثل فلیپین که سالها تحت سلطه استعمار گران قرار داشت که توان مقابله با فرهنگ مهاجم غربی را نداشت. در این کشور فرهنگ امریکایی و غربی کاملا استحاله شد و این کشور از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به سیستم سرمایه داری پیوست.
نگرش دوم: کشورهایی هستند که دارای تمدن غنی هستند. این کشورها بعد از جنگ جهانی دوم نگران شدند که باید بحث سیاست گذاری فرهنگی و مقابله با فرهنگ مهاجم غربی در الویت برنامههای این کشورها قرار گیرد. اولین بار این نگرش را فرانسوی مطرح کردند که باید در مقابل فرهنگ امریکایی مقابله کنند.
نگرش سوم: کشورهایی هستند که فرهنگ و تمدن و تاریخ غنی دارند اما توان مقابله فرهنگ مهاجم و الویت فرهنگی ندارند. مثل افغانستان که فرهنگ بومی برای آن در الویت نیست. اولویت این کشورامنیت و اقتصاد آن است.
فرهنگ افغانستان یک فرهنگی بسیارغنی هم از لحاظ تاریخی و تمدنی هم از لحاظ پیشینهای کشور در جهان اسلام دارد، است. باورهای اصیل و ریشه دار مردم مسلمان افغانستان موجب شد که قوای ارتش سرخ موفق نشوند فرهنگ و باورهای مردم افغانستان را به آن شکلی که میخواستند، تغییر دهند. بنابراین این نشان دهنده ریشه دار بودن باورهای مردم افغانستان است بطوریکه الیور نویسنده معروف فرانسوی در کتابش مینویسد:"اگر روزی جهادیهای افغانستانی ارتش سرخ را شکست دهند، آینده افغانستان خارج از حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نخواهد بود."
متاسفانه در زمان ظهور گروهک تروریستی طالبان یک نگرش افراطی و تند روی از مذهب که خیلی با اسلام همراه نبود، فضایی بستهای را در افغانستان بوجود آورد. این گروهک محدویتهای گستردهای را در جامعه افغانستان بویژه جامعه زنان ایجاد کرد که پیامدهای بدی برجا گذاشت.
بعد ازفروپاشی طالبان، یعنی بعد از اینکه امریکا در سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد، تا مدتی امریکاییها خیلی در مسائل فرهنگی کشور ورود پیدا نمی کردند. شاید این به خاطر آن بود که آنها میخواستند افغانستان و مردم آنرا بهتر بشناسند. از طرف دیگر با توجه به اینکه درگیریهایی نظامی و امنیتی در افغانستان گستردهتر شد و امریکایی هم در عراق در گیر جنگ با رژیم بعثی بودند، نتوانستند تمام توان خود را در فرهنگ افغانستان متمرکز کنند.
فعالیتهای اساسی امریکاییها درافغانستان از سالهای ۲۰۰۶ به بعد شکل گرفت. آنها در سال ۲۰۰۶ دانشگاه امریکایی افغانستان را در سه رشته علوم ارتباطات و فناوری اطلاعات، علوم سیاسی و مدیریت بازرگانی در کابل تاسیس کردند. با جذب دانشجو در این دانشگاه عملا امریکاییها فضای فرهنگی افغانستان را در دست گرفتند و بودجههای بسیار سنگینی را هزینه و شبکه سازیهای بسیار گستردهای در داخل افغانستان سامان دادند.
* مهم ترین محورهای تهاجم فرهنگی در افغانستان
۱- رسانه: مهمترین محوری که غربیها در افغانستان در زمینه تهاجم فرهنگی دنبال میکنند، رسانه است. آنها رسانههای را از سال ۲۰۰۸ به بعد در افغانستانی که ۷۰ در صد مردم آن از نعمت برق محروم هستند، حمایت کردند. فیلم و سریالهایی را پخش کردند که هدف آنها فقط سست کردن تحکیم خانواده بود. در این رسانهها به نحوه پوشش زنان افغانستان اهتمام خاصی دارند و در صدد کشف حجاب از زنان افغان هستند که تا حدودی موفق شدند. علاوه بر این آنها در این رسانهها سبک زندگی غربی، موسیقی، عرفی سازی و... را نیز ترویج میدهند.
۲- نظام آموزشی: با توجه به تاثیری که نظام آموزشی در بحث تربیت نسل آینده دارد، غربیها در این عرصه خیلی فعالتر حضور پیدا کرده اند. آنها سر فصل دروس را در مکاتب ابتدایی به بهانه اینکه سر فصل مبتنی بر ترویج خشونت و فعالیت جهادی است، تغییر دادند و سر فصلها را به سمت عرفی سازی، سکولاریسم، ترویج انگارههای غربی بویژه در علوم انسانی و افزایش احساس حقارت در برابر پیشرفتهای مادی و معنوی تکنولوژی غرب هدایت کردند. یعنی در واقع کتابها و آموزشها در کشور کاملا رنگ و بوی غربی به خود گرفت.
۳- مد و لباس: غربیها با کمک مراکز طراحی لباس غربی بویژه فرانسویها که عمدتا در این حوزه شاخص هستند، به حوزه مد و لباس ورود پیدا کردند. هدف ترویج و اشاعه طراحیهای غربی و سوء استفاده از جامعه زنان افغان بود. بسیاری از خانمهای افغان که در مراکز طراحی کار میکردند، آنها را شناسایی کردند و طی دورههای کوتاه مدت و میان مدت آنها را به کشور اروپایی و امریکایی برای آموزش طراحی اعزام کردند و مدهای غربی و لباسهای بازی که در اروپا استفاده میشود را کاملا به آنها آموزش دادند. این طراحان آموزش دیده افغان در غرب به افغانستان بازگشتند تا به عنوان سفیران فرهنگی غرب و امریکا در کشور در زمینه طراحی مد و لباس فعالیت کنند. رشد بد حجابی حتی کشف حجاب در چند سال اخیر در افغانستان خیلی افزایش یافته است که همه این نمونهای از تهاجم فرهنگی غربیها هاست.
۴- گسترش گروههای فمینیستی: افغانستان هم اکنون شاهد رشد روز افزون گروههای فمینیسیی است. خشونت گریها و افراطی گریهای طالبان و بعضی گروهای افراطی مذهبی دستاویزی برای ترویج این جریانهای فمینیستی شده است. کشورهای غربی از این جریانهای فمینیستی حمایت رسانهای میکنند. شبکههای غربی که در افغانستان نمایندگی دارند به خبرنگارهای خانم خود دستور داده است که در حوزههای فمینیستی زیاد کار کنند. در واقع آنها به دنبال الگو سازی از این جریانات فمینیسیتی هستند تا آنها را به عنوان نماد حقوق زن در افغانستان مطرح کنند.
۵- برنامههای فرهنگی: برنامههای فرهنگی برخی سفارتخانههای خارجی (غربی) مستقر در افغانستان نیازهای آموزشی مردم این کشور مد نظر نیست، بلکه این برنامهها شامل آموزش رقص، موسیقیهای رپ و راک و مد و لباس به سبک غربی است.
۶- ورود تکنوکراتهای افغان: ورود تکنو کراتهای افغان و دادن پستهای کلیدی به این افراد یکی دیگر از محورهای تهاجم فرهنگی غرب در کشور است. در چند سال اخیر بویژه در اواخر حکومت کرزی با توجه به اینکه شرایط افغانستان اندکی به ثبات نسبی رسید، بسیاری از تکنوکراتهای افغان که در دوران جنگ و جهاد و زمانی که کشور در معرض خطر بود افغانستان را ترک کرده بودند. وقتی اوضاع این کشور آرام شده است و آنها برگشتهاند.
با توجه به اینکه افغانستان به افراد متخصص و تحصیلکرده نیاز دارد، این افراد بیشتر قدرت در افغانستان را قبضه کرده اند. در کابینه ائتلافی عبداله عبداله با اشرف غنی، اکثر چهرهها تحصیل کرده در اروپا و غرب هستند. این مساله بارها مورد اعتراض فرماندهان جهادی افغانستان قرار گرفته که ما جنگ و جهاد کردیم. ما را به نام جنگ سالاری و بیسوادی کنار میگذارند و به جای ما این افرادی که برای افغانستان خون ندادند و سالها از افغانستان دور بوده اند، میدان داده میشود. قابل ذکر است که بعضی تکنوکراتهای افغانستان در راستای فرهنگ غرب عمل میکنند.
۷- شبکه سازی و حمایت از نیروهای همفکر: غربیها سیاستی را دقیقا از سال ۲۰۱۰ با تاسیس موسسهای را در پیش گرفتند که از آن به عنوان شبکه سازی اسلام گرایی لیبرال نام میبرند. بحث این شبکه سازی در افغانستان خیلی جدی است. آنها از نیرویهای همفکر خود در تمامی زمینههای ممکن حمایت و پشتیبانی میکنند. از آنها حمایت رسانهای میکنند به آنها جایزه حقوق بشری و قلم طراحی و... میدهند.
۸- استفاده از افراط گرایی طالبان و گروههای ترورستی: غربیها از افراط گرایی طالبان و گروه تروریستی برای تحت فشار قرار دادن ارزشهای دینی و هویتی سنتی، استفاده میکنند. چون جامعه افغانستان ذهنیت بدی نسبت به اقدامات طالبان دارد، میخواهند از این شیوه برای حذف جریانات مذهبی و دینی استفاده کنند.
۹- تشدید بحران هویت: در این زمینه عمدتا قشر جوان و زنان را مورد هدف قرار میدهند و به دنبال سست کردن بنیانهای هویتی جوانان و زنان هستند.
۱۰- تلاش برای افزایش شکافهای قومی و مذهبی: همین شکاف قومی و مذهبی را اکنون در سوریه و عراق لبنان یمن و بحرین قابل مشاهده است. در افغانستان هم به دنبال این افزایش شکاف هستند. آنها میخواهند جامعه افغانستان را دو قطبی کنند تا از این طریق اهداف فرهنگی خود را انجام دهند.
۱۱- استفاده از انترنت و شبکههای اجتماعی: به دلیل اینکه در افغانستان نهاد و دولت به صورت اختصاصی برنامهای برای مقابله با تهاجم فرهنگی از طریق شبکههای مجازی ندارند. لذا غربیها براحتی در این فضا ورود پیدا کردهاند و باتوجه با اینکه این فضا خیلی در تغییر فرهنگ تاثیر گذار است از تمام ظرفیتهای آن استفاده میکنند.
۱۲- استفاده از فقر و بیکاری برای اشاعه فحشا: متاسفانه ما اکنون در افغانستان شاهد افزایش فحشا و اعتیاد هستیم که در نتیجه فقر و بیکاری در کشور است. بیش از یک میلیون و صد هزار نفر در افغانستان معتاد وجود دارد. بعد از حضور در افغانستان شاهد رشد نجومی مواد مخدر در مناطقی که عمدتا در دست غربیها است، هستیم. میزان کشت خشخاش در این مناطق به ۴۰ برابر افزایش یافته است که منجر به افزایش اعتیاد در میان ملت افغانستان شده است.
در ضمن افزایش فساد و فحشا که بعضی از آن نتیجه کارهای فرهنگی غربیها و بخشی از آن نیز متاثر از مشکلات اقتصادی است.
۱۳- تاسیس دانشگاه و مکتب: از سال ۲۰۰۶ به بعد غربیها شروع به تاسیس مکتب و دانشگاه در افغانستان کردند. آنها در سال ۲۰۱۲ قراردادی را با وزرات تحصیلات عالی افغانستان منعقد کردند که دهها دانشگاه درافغانستان تاسیس کنند.
۱۴- استفاده از رسانههای وابسته: بعضی رسانههای وابسته به غرب به ترویج فساد و فحشا میپردازند.
15- مقابله با اسلام: غربیها با ارتجاع و خرافه خواندن دین اسلام در صدد مقابله با دین اسلام هستند.
16- ترجمه کتاب: غربیها کتابهای مسلمانان لیبرالی همچون عبد الکریم سروش و مجتهد شبستری و.... را تبلیغ میکنند و در اختیار مردم قرار میدهند تا افکار آنها را در افغانستان اشاعه بدهند.
۱7- گسترش فساد و فحشا در قالب مافیای اقتصادی.
رضا عابدی
این هم تصویر و وضعیت حجاب مریم غنی، دختر ۳۶ ساله رئیس جمهوری افغانستان!
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3758
خانمـ اشرف غنی که مسلمان نیست، چه انتظاری از دخترش داریمـ. هر چند خودش اشرف غنی همـ که مشکلـات زیاد داره، اون عکس پشت به کعبه که یادتان هست!
2. sangar ميگويد:
این دست راست اوباما کجاست؟؟!!
واقعا یک فاجعه است.
این دخترکان فاحشه آبروی این ملت را برده اند.
باید کاری کرد.